بیوگرافی سجاد زبرجدی – Sajjad Zabarjadi

بیوگرافی سجاد زبرجدی - Sajjad Zabarjadi

سجاد در نوزدهم بهمن ماه ۱۳۷۰ در محله خانی‌آباد نو تهران به دنیا آمد. پدرش محمد بود. پس از پایان خدمت سربازی، وارد سپاه شد و علاقه زیادی به فعالیت‌های بسیج و برنامه‌های مسجد داشت. در این نوشته وب سایت مجله بیوگرافی فوتبال شما را با بیوگرافی سجاد زبرجدی ، آشنا خواهد کرد. همراه ما بمانید.

نام کامل سجاد زبرجدی
تاریخ تولد 1370/11/19
تاریخ شهادت 1395/07/07
نام پدر محمد
طول مدت حیات 25 سال
محل تولد ایران – تهران
محل شهادت حلب-سوریه
مزار شهید بهشت زهرا(س)-قطعه50-ردیف117-شماره14-تهران
فهرست مطالب نمایش

بیوگرافی سجاد زبرجدی

سجاد در نوزدهم بهمن ماه ۱۳۷۰ در محله خانی‌آباد نو تهران به دنیا آمد. پدرش محمد بود. پس از پایان خدمت سربازی، وارد سپاه شد و علاقه زیادی به فعالیت‌های بسیج و برنامه‌های مسجد داشت.

در تاریخ بیستم شهریور ۱۳۹۵، برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) برای دومین بار به سوریه اعزام شد و پس از ۱۸ روز، در روز چهارشنبه هفتم مهر ۱۳۹۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و روح بلندش در جوار حق آرام گرفت. مزار پاک او در بهشت زهرا(س) تهران قرار دارد.

سجاد زبرجدی

نام کامل: سجاد زبرجدی

متولد: 1370/11/19

محل تولد: ایران – تهران

سجاد زبرجدی چه کسی هست

سجاد زبرجدی چه کسی هست

شهید سجاد زبرجدی سهراب، از شهدای والامقام مدافع حرم، نامی است که با رشادت و ایمان گره خورده است. او در ۱۹ بهمن ۱۳۷۰ در تهران، محله خانی‌آباد نو، چشم به جهان گشود و زندگی کوتاه اما پربارش را وقف دفاع از حریم اهل بیت (ع) و اسلام کرد. شهید زبرجدی از بسیجیان فعال و نمونه پایگاه مقاومت کمیل و تکاور نیروی ویژه تیپ صابرین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.

سجاد زبرجدی اهل کجاست

سجاد زبرجدی اهل تهران است.

زندگینامه سجاد زبرجدی

شهید سجاد زبرجدی در ۱۹ بهمن ۱۳۷۰ در تهران چشم به جهان گشود. او سومین فرزند خانواده بود و دوران کودکی‌اش را با دشواری‌های بسیاری پشت سر گذاشت. سجاد تنها دو سال داشت که پدر خود را از دست داد و بار سنگین پرورش فرزندان بر دوش مادرش افتاد؛

مادری که خود با مشکلات تکلم و کم‌شنوایی روبه‌رو بود. با این حال، هیچ‌یک از این سختی‌ها مانع رشد و بالندگی سجاد نشد و او مسیر زندگی‌اش را با اراده‌ای استوار ادامه داد.

زندگی سجاد زبرجدی

سجاد از همان سال‌های کودکی به مسجد علاقه‌مند بود و به‌عنوان مکبّر، نقش فعالی در برگزاری نمازها ایفا می‌کرد. او به نماز اول وقت اهمیت بسیاری می‌داد و در عین حال کودکی برونگرا و پرانرژی بود که با گذر زمان، شخصیتی آرام‌تر و متفکرتر یافت. عشق و علاقه‌اش بیش از هر چیز معطوف به فعالیت در پایگاه بسیج محله و حضور در هیئت‌های مذهبی بود.

سجاد هیچ‌گاه کارهایش را از روی عادت انجام نمی‌داد، بلکه همه چیز برای او معنایی عمیق و هدفمند داشت. نکته‌ای جالب در زندگی او، توجه خاصش به عدد ۵۹ بود؛ عددی که آن را حاصل جمع حروف نام «امام زمان(عج)» می‌دانست. هرگاه این عدد را بر شیشه مغازه‌ای می‌دید، بی‌درنگ از آنجا خرید می‌کرد و حتی در پیام‌های خود به دوستان، همیشه امضای او «سجاد ۵۹» بود.

سجاد زبرجدی زندگی نامه

سجاد در خانواده‌ای شهیدپرور پرورش یافت؛ خانواده‌ای که دو دایی‌اش، داود و مرتضی کمانی، در دوران دفاع مقدس به فیض شهادت نائل آمده بودند. او از همان کودکی برای کمک به خانواده وارد عرصه کار شد. از بلال‌فروشی در پارک گرفته تا تعمیر کولر و آبگرمکن، هر کاری را با افتخار انجام می‌داد و هیچ‌گاه از تلاش خسته نمی‌شد.

با این حال، بزرگ‌ترین آرزوی سجاد چیزی فراتر از امور روزمره بود. او خدمت در سپاه پاسداران و پیوستن به یگان صابرین را رؤیای خود می‌دانست. به گفته خودش، «یگان صابرین، یگان عشق» بود و حضور در آن را بالاترین افتخار زندگی تلقی می‌کرد.

عکس سجاد زبرجدی شهید

عکس سجاد زبرجدی شهید

عکس پیکر شهید سجاد زبرجدی

عکس پیکر شهید سجاد زبرجدی

عکس قبر سجاد زبرجدی

عکس قبر سجاد زبرجدی

بیوگرافی شهید سجاد زبرجدی

زمانی که سجاد تصمیم گرفت برای دفاع از حرم به سوریه برود، برادرش با شدت تمام مخالفت کرد؛ اما او عزم خود را جزم کرده بود و هیچ چیز نمی‌توانست مانعش شود. پیش از اعزام، حتی به خواستگاری رفته و انگشتری برای نشان خریده بود. اما درست در آستانه سفر، تماس گرفت و گفت:

«همه چیز را منتفی کنید… این مسیر من است و شاید دیگر بازنگردم.» گویی از پیش می‌دانست که به آرزوی دیرینه‌اش، یعنی شهادت، خواهد رسید. شهید سجاد زبرجدی مجرد بود و هرگز ازدواج نکرد.

شهید سجاد زبرجدی در چه سالی شهید شد

در هفتم مهرماه ۱۳۹۵، در حلب سوریه، سجاد زبرجدی سرانجام به آرزوی دیرینه‌اش دست یافت و به مقام رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش پس از بازگشت به وطن، در قطعه ۵۰ بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد تا یاد و نامش جاودانه بماند.

سجاد زبرجدی چگونه شهید شد

نقل کرده‌اند که سجاد در زمان شهادت، جانشین یکی از گروهان‌های فاطمیون بود. شب پیش از شهادتش، دشمن حمله‌ای سنگین انجام داد. در جریان این درگیری‌ها، شهید الوانی با اصابت مستقیم تیر دشمن به شهادت رسید.

شهید سجاد زبرجدی

عملیات تا ساعت هفت صبح روز بعد ادامه داشت. سجاد همراه جمعی از رزمندگان در عملیات عقب راندن دشمن شرکت کرد تا سرانجام خط تثبیت شد و منطقه به دست نیروهای خودی افتاد. ساعتی بعد، حدود دوازده و نیم ظهر، سجاد به همراه گروهی از نیروهای تازه‌نفس برای تقویت خط به بالای خاکریز رفت.

سجاد زبرجدی سهراب

او در حال دیدبانی بود که ناگهان خمپاره‌ای به خاکریز اصابت کرد. ترکشی از میان بشکه‌های قرارگرفته بر روی خاکریز جدا شد و به صورت و سمت چپ سر سجاد برخورد کرد. همان لحظه، پیکر زمینی‌اش فرو افتاد و روح بلندش به آسمان پر کشید؛ و اینگونه سجاد زبرجدی به آرزوی دیرینه خود، یعنی شهادت، رسید.

خانواده سجاد زبرجدی

سجاد زبرجدی در یک خانواده سه فرزندی متولد شد (یک برادر بزرگ‌تر، خودش، و احتمالاً خواهر). مادر ایشان صفیه کمانی است. پدر ایشان پیش از تولد کامل سجاد فوت کرده بود. از جانب مادر، دایی‌های ایشان داود و مرتضی کمانی بوده‌اند که هر دو شهید در دوران جنگ تحمیلی هستند.

مادر ایشان به دلیل سانحه‌ای در کودکی، مشکل تکلم و شنوایی دارد و مدتی دچار آسیب زبان شده است.یکی از خواهران سجاد، فیروزه زبرجدی، به عنوان «زبان ناطق مادر» در مصاحبه‌ها معرفی شده است. 

سجاد زبرجدی کدام قطعه است

مزار سجاد زبرجدی در قطعه ۵۰ بهشت زهرا (س) قرار دارد.

عکس شهادت سجاد زبرجدی

عکس شهادت سجاد زبرجدی

عکس های سجاد زبرجدی

عکس های سجاد زبرجدی

عکس مزار شهید سجاد زبرجدی

عکس مزار شهید سجاد زبرجدی

شهید سجاد زبرجدی و حاجت

شهید سجاد زبرجدی (متولد ۱۹ بهمن ۱۳۷۰ در تهران) از مدافعان حرم حضرت زینب (س) بود که پس از چندین اعزام به سوریه، سرانجام در ۷ مهر ۱۳۹۵ (۲ اکتبر ۲۰۱۶) در جنوب‌غربی شهر حلب به دست تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.

او در هنگام شهادت ۲۵ ساله بود و آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت در راه دفاع از اهل بیت (ع) را به دست آورد. پیکر مطهرش در قطعه ۵۰ بهشت زهرا (س)، ردیف ۱۱۷، شماره ۱۴ به خاک سپرده شد.

شهید سجاد زبرجدی در کجا دفن شده

مزار شهید سجاد زبرجدی پس از تشییع باشکوه در تهران، در بهشت زهرا (س)، قطعه ۵۰، ردیف ۱۱۷، شماره ۱۴ آرام گرفته است . این مزار امروز به میزبان عاشقان و ارادتمندان شهدا تبدیل شده و بسیاری از زائران برای درددل، طلب حاجت و ادای احترام به مقام والای این شهید عزیز، به آنجا مراجعه می‌کنند.

سجاد زبرجدی بیوگرافی

سجاد ارادت عجیبی به شهدا داشت. دایی‌های‌مان مرتضی و داود کمانی از شهدای دفاع مقدس هستند. سجاد عاشق شهادت بود. از همان بچگی از لحاظ چهره هم خیلی شبیه دایی داود بود. وقتی بستگان او را شهید داود صدا می‌کردند انگار که قند در دلش آب می‌شد. سجاد ارادت خاصی به یکی از شهدای آرمیده در بهشت زهرای تهران داشت و همراه من و دوستانش به این شهید بزرگوار سر می‌زد.

بیوگرافی شهید سجاد زبرجدی

برادرم علاقه عجیبی به شهید حمیدرضا باقری داشت که در قطعه 24 ردیف 25 شماره 28 به خاک سپرده شده است. هفت سالی می‌شد که این ارتباط بین سجاد و شهید باقری وجود داشت. من و دوستانش نمی‌دانیم چرا سجاد این شهید را انتخاب کرده بود! اما به گفته خود سجاد همه حوائج و خواسته‌هایش را از برکت وجود شهید باقری گرفته بود. به نظر من آمین‌گوی دعای شهادت سجاد شهید حمیدرضا باقری بود شهید باقری در سال 1359 به شهادت رسیده است.

شهید سجاد زبرجدی بیوگرافی

اولین بار سجاد اواخر خرداد ۱۳۹۵، چند روز پس از آغاز ماه رمضان، عازم سوریه شد. به دلیل شرایط مادر و تنهایی من و خواهرمان، هیچ حرفی از مأموریتش به عنوان مدافع حرم نزد، چرا که ما بسیار به او وابسته بودیم.در ابتدا به من گفت که به کردستان می‌رود، اما پس از بازگشت، حقیقت را فاش کرد و گفت: «داداشی، راستش من به سوریه رفته بودم.» ابتدا از او کمی ناراحت شدم و پرسیدم چرا به من نگفتی؟

سجاد با آرامش پاسخ داد: «نمی‌خواستم ناراحت و نگران شوی، و بعد هم دلیل ندارد فکر کنی هر کسی به سوریه برود شهید می‌شود.»به او گفتم: «می‌دانم هر کسی که به سوریه برود لزوماً شهید نمی‌شود، اما من ازدواج کرده‌ام و تو تنها تکیه‌گاه مادر و خواهرمان هستی و باید مراقبشان باشی.» سجاد با خنده جواب داد: «خیالت راحت، من همیشه هستم.»اکنون که به این جمله فکر می‌کنم، می‌بینم راست می‌گفت؛ سجاد با شهادتش جاودانه شد.

بیوگرافی شهید مدافع حرم شهید سجاد زبرجدی

بعد از مأموریت اول سجاد، او حدود ۲۵ روز مرخصی آمد. اواخر مرخصی به من گفت: «دارم برای مأموریتی به اصفهان می‌روم و حدود هشت ماه آنجا خواهم بود.» با خودم گفتم اینطوری سجاد تا هشت ماه دور و بر ما خواهد بود و احتمالاً به سوریه نخواهد رفت.

اما دو روز قبل از حرکت به اصفهان، مأموریت دیگری پیش آمد و سجاد داوطلبانه عازم سوریه شد. ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ بود که وقتی به مادر و خواهرم سر زدم، از زبان خواهرم فهمیدم که سجاد به سوریه رفته است. باز هم حقیقت را به من نگفته بود و از این بابت بسیار ناراحت شدم. حتی با خودم عهد کردم بعد از بازگشت، یک کتک مفصل به او بزنم!چهار یا پنج روز بعد، یعنی اول مهر ۱۳۹۵، سجاد از حلب سوریه با من تماس گرفت.

سجاد زبرجدی ویکی پدیا

 ناراحتی‌ام هنوز بود و گفتم: «من که با رفتنت مخالفتی نداشتم، اما چرا به من نگفتی؟»سجاد آرام پاسخ داد: «داداشی، من دروغ نگفتم؛ قرار بود به اصفهان بروم، اما مأموریت داوطلبانه پیش آمد و به سوریه رفتم. روز پرواز هم تو سر کار بودی و نمی‌توانستم اطلاع بدهم.»

من به او گفتم: «سجاد، ما یک مادر و یک خواهر بیشتر نداریم، مراقب خودت باش.»او با خنده گفت: «چشم.» بعد از آن، یک بار دیگر تماس گرفت و گفت همه چیز آرام است و آتش‌بس برقرار است، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. گفتم: «فقط زود برگرد.»او خندید و گفت: «حتماً زود برمی‌گردم.» سپس با دلداری دادن من، تماس را به پایان رساند و خداحافظی کرد.— راوی: برادر شهید

عکس های شهید سجاد زبرجدی

عکس های شهید سجاد زبرجدی

عکس قبر شهید سجاد زبرجدی

عکس قبر شهید سجاد زبرجدی

عکس از شهید سجاد زبرجدی

عکس از شهید سجاد زبرجدی

شهادت سجاد زبرجدی

سجاد، در آن روزها به‌عنوان جانشین یکی از گروهان‌های فاطمیون خدمت می‌کرد. شب پیش از شهادتش، دشمن حمله سنگینی را آغاز کرده بود. در جریان آن درگیری، شهید الوانی با اصابت مستقیم گلوله به شهادت رسید. عملیات تا صبح فردا، حدود ساعت ۷ صبح، ادامه داشت.

سجاد به همراه جمعی از رزمندگان در عملیات عقب راندن دشمن حضور داشت و تا زمانی که خط تثبیت شد، شجاعانه جنگید. پس از بازپس‌گیری منطقه، حدود ساعت ۱۲:۳۰ ظهر، او همراه با تعدادی از نیروهای تازه‌نفس برای تقویت خط مقدم به بالای خاکریز رفت.

در حین دیدبانی از مواضع دشمن، خمپاره‌ای به خاکریز اصابت کرد. بر اثر انفجار، ترکش از میان بشکه‌هایی که روی خاکریز قرار داشت جدا شد و به صورت و سمت چپ سر سجاد اصابت کرد. همان لحظه، سجاد بال در بال ملائک گشود و به آرزوی دیرینه‌اش، یعنی شهادت در راه دفاع از حرم اهل بیت (ع).

برادر شهید سجاد زبرجدی

قبل از تشییع پیکرش از حال رفته بودم و در بیمارستان خواب سجاد را دیدم. سجاد به طرف من آمد و گفت آمدم از تو خداحافظی کنم. گفتم کجا؟ گفت باید بروم. گفتم تو قول دادی زود برگردی زود هم برگشتی، اما نباید بروی دیگر. تو مادر داری، خواهر داری، من هم می‌خواهم به تو تکیه کنم.
گفت دیگر نمی‌توانم بمانم، باید بروم. هر کاری کردم نگهش دارم نتوانستم و او رفت. روز تشییع پیکرش سر مزار وقتی روی سجاد را برداشتم تا آن کتکی که قولش را داده بودم بزنم، دیدم جایی برای زدنش نیست. ترکش خمپاره نیمی از صورتش را برده بود.

مجتبی قاسمی و سجاد زبرجدی

سجاد از کودکی تا روز شهادت، دوست صمیمی و همراه همیشگی من بود. از ۱۰ سالگی با هم بزرگ شدیم؛ بچه‌محل، هم‌پایگاهی، هم‌مسجدی، هم‌هیئتی و هم‌مدرسه‌ای بودیم. سجاد در کنار همهٔ این‌ها، به‌عنوان بسیجی نمونه پایگاه مقاومت کمیل و تکاور نیروی ویژه تیپ صابرین شناخته می‌شد.قول و قرار ما به روزهای دبیرستان برمی‌گشت. هر هفته سه‌شنبه‌ها یا پنج‌شنبه‌ها با هم به قم و جمکران می‌رفتیم.
در یکی از این سفرها، صحبت از مرگ و شب اول قبر شد؛ از سختی‌ها و مراحلش. همان‌جا سجاد به من گفت:«قول بده اگر من از دنیا رفتم، سه شب تا صبح سر قبرم بیایی و تنهایم نگذاری.»من هم گفتم: «اگر من زودتر رفتم، تو باید بیایی.»سجاد قبول کرد و از همان موقع، این قول میان ما ماند.در سال‌های بعد، چند بار خودش این قول را یادآوری کرد. تا همین اواخر، دوباره گفت. من خندیدم و گفتم: «حاجی، بی‌خیال، سه شب زیاد است!»
چیزی نگفت، اما می‌دیدم که دلش شکسته است.وقتی خبر شهادتش رسید، فهمیدم که باید به عهدی که با او بسته بودم وفا کنم. سه شب تا صبح بر سر مزارش ماندم؛ قرآن خواندم، دعا کردم و فاتحه فرستادم. سجاد را ما «سردار غریب» صدا می‌زدیم، چون همیشه مظلوم و بی‌ادعا بود.صبح روز سوم، هنگام رفتن، آرام به مزارش گفتم: «آقا سجاد، من به قولی که به تو دادم وفا کردم.» آن لحظه دلم سوخت؛ سوخت برای از دست دادن دوستی که برادرم بود.

معجزه شهید سجاد زبرجدی

معجزه شهید سجاد زبرجدی

شهید سجاد زبرجدی، مدافع حرم اهل بیت (ع)، در وصیت‌نامه‌اش ادعای عجیبی کرده است که در میان علاقه‌مندان به شهدا و زائران مزارش بازتاب فراوانی داشته است. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید، بیایید سر مزارم؛ به لطف خداوند حاضر هستم.»

مزار شهید سجاد زبرجدی

این جمله، به‌ویژه در میان خانواده‌ها و افرادی که برای رفع حاجات به مزارش مراجعه می‌کنند، به‌عنوان یک کرامت و معجزه مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از زائران گزارش داده‌اند که پس از حضور در مزار شهید و درددل با او، مشکلاتشان حل شده یا به آرامش رسیده‌اند.

برای نمونه، یکی از افراد در خاطره‌ای نقل کرده است که در شرایط سختی قرار داشت و با یادآوری این جمله از شهید، به مزارش مراجعه کرده و پس از آن، مشکلاتش برطرف شده است.

شهید سجاد زبرجدی در بهشت زهرا

پیکر مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه در تهران، در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد.

سجاد زبرجدی قطعه

مزار این شهید بزرگوار در قطعه ۵۰، ردیف ۱۱۷، شماره ۱۴ قرار دارد و امروز به میعادگاهی برای عاشقان و ارادتمندان شهدا تبدیل شده است.

سجاد زبرجدی وصیت نامه

سجاد زبرجدی وصیت نامه

سلام علیکم و رحمه الله

خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس حق را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است! شما چهل روز دایم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.

نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.

سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.

انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با نماز شب می رسد.

شهید سجاد زبرجدی وصیت نامه

برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.

برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرایت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.

هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)

سه چیز را هر روز تلاوت کنید

۱. زیارت عاشورا

۲. نافله

۳. زیارت جامعه کبیره

وصیت نامه شهید سجاد زبرجدی

اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.

من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.

همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم.

و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.

خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود. السلام علیکم

⏬مقالات پیشنهادی⏬

بیوگرافی سردار حاجی‌زادهبیوگرافی شیرین مقدمرامبد رضایی چه کسی هست

حتما ببینید

معرفی سایت مگاپاری

معرفی سایت مگاپاری

سرعت بارگذاری صفحات در مگاپاری یکی از مهم‌ترین دلایلی است که این پلتفرم را میان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

GIF Banner 1